-
نقد داستان کارت پستال اثر هانریش بل
شنبه 17 بهمن 1394 21:10
نقد : موسی کاظمی " پسر هنوز از خواب صبح اولین روز تعطیلی اش بیدار نشده بود که برایش یک کارت پستال رسید" همین جمله تعلیق لازم را برای خواندن ادامه داستان فراهم میکند. کشمکش داستان در همان خطوط اول دیده میشود و داستان را از حالت تعادل اولیه خارج میکند. " پستچی صبح الطلوع یک پاکت پر از روزنامه،کاتالوگ و...
-
نقد داستان زخم شمشیر اثر بورخس
شنبه 17 بهمن 1394 21:08
نقد : موسی کاظمی. " جای زخمی ناسور چهره اش را خط انداخته بود" " مرد انگلیسی بحثی پیش بینی نشده را به میان کشید و برای او داستان مرموز جای زخم را گفته است" راوی دانای کل محدود داستان مردی را نقل میکند بنام "جان وین سنت مون"او یک کمونیست انقلابی ایرلندی تمام عیار است. " این مرد سالی یک...
-
نقد داستان شوخی کوچولو اثر چخوف
جمعه 2 بهمن 1394 00:24
نقد داستان " شوخی کوچولو" اثر چخوف چخوف در داستان کوتاه بدون آنکه در باره مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دوره خود اظهار نظر کند واقعیت عریان را در قالب داستان کوتاه چنان بی رحمانه و صریح ابراز می کند که خواننده داستان متحیر می شود.در داستان شوخی کوچولو می بینیم چگونه راوی داستان عشق "نادنکا"...
-
نوشتن
پنجشنبه 1 بهمن 1394 13:21
نوشتن واکنشی است به اضطراب و ناراحتی، نگرانی و عدم اطمینان بعضی از داستان نویسان ما گمان می کنند اگر هذیانهایشان را بدون رعایت دستور زبان فارسی به روی کاغذ بیاورند داستانی نو گرا(مدرن) نوشته اند. ویلیام ورتن:بنویس تا دیگران لذت ببرند. بنویس تا در افکار دیگران سهیم باشی بنویس تا در احساسات دیگران شریک باشی مارتا رندل:...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 بهمن 1394 13:21
نوشتن واکنشی است به اضطراب و ناراحتی، نگرانی و عدم اطمینان بعضی از داستان نویسان ما گمان می کنند اگر هذیانهایشان را بدون رعایت دستور زبان فارسی به روی کاغذ بیاورند داستانی نو گرا(مدرن) نوشته اند. ویلیام ورتن:بنویس تا دیگران لذت ببرند. بنویس تا در افکار دیگران سهیم باشی بنویس تا در احساسات دیگران شریک باشی مارتا رندل:...
-
در تردید
پنجشنبه 12 آذر 1394 16:06
میان بد و بدتر گیر کرده ام بد یا بد تر مسئله این است مثل " کا " در محاکمه در پستو های تو در تو در اتاق های اتهام سر گردان در انتظار محاکمه به اتهام اتهامی که نمی دانم چیست در برابر قاضی که نمی دانم کبست بدون داشتن حق وکیل وکیلم زندانی ست باید پاسخگوی اتهامی باشم که قاضی نمی داند چبست باید چیزی بیان نشدنی را...
-
ضرب المثل
یکشنبه 10 آبان 1394 16:56
به من بگو تا فراموش نکنم یادم بده تا به خاطر بیاورم ذهنم را در گیر کن تا بفهم ( ضرب المثل چینی)
-
روشنفکری
جمعه 1 آبان 1394 12:43
ویژگی های یک روشنفکر به بیان موسی کاظمی 1 - روشنفکر موفق روشنفکری را شغل و حرفه خود می داند و فکرش را به عرصه عمومی برای فروش می گذارد تا مردم طالب آنرا بخرند. 2 - روشنفکر واقعی به هیچ وجه طالب حقیقت نیست و به هیچ حقیقتی باور ندارد. ایدلوژی روشنفکر بی اعتقادی به هر نوع از حقیقت و مقدس کردن آن است. 3- روشنفکر واقعی یک...
-
سوار اسپ سپید
سهشنبه 21 مهر 1394 23:57
مردی از پس غبار می آید سوار اسپ سپید می آید می گذرد از کوچه ها تلق...تلق...تلق... هر که را می بیند می پرسد خانه ی شیرین کجاست؟ یکی می گوید انتهای کوچه باغ پلاکش پانصد و هفتاد و شیش همان که عطر اقاقی هایش پیچیده در هوا خانه ش از پشت شکوفه ها پیداست سوار اسپ سپید می گوید من از آنجا می آیم رفته ست از آنجا یکی می گوید...
-
آزادی
دوشنبه 20 مهر 1394 23:14
آزادی رهایی نیست از پله بالا رفتن است از پلکانی که شهروند می سازد اگر یک پله کم باشد یا خراب بالا رفتن دشوار می شود سخت آن وقت به اندازه ی یک پله با هم نامهربان می شویم به اندازه ی یک پله از هم دور می شویم پله ی خراب را باید درست کرد نباید دور انداخت پله به پله باید دادخواهی کرد پله به پله باید از خود گذشت نباید پله ی...
-
تقدیر
دوشنبه 20 مهر 1394 00:10
تیک تاک...تیک تاک...تیک تاک.. گردیدن بر گردی گرد نقطه به نقطه پیوسته پوئیدن بر گردی گرد من در دوری دور زمان اسیر جاذبه ام تسلسل بی سر انجام آیا گریز گاهی هست شاید و نه چنین است تقدیر تیک ناک...تیک تاک...تیک تاک... موسی کاظمی
-
کلاغ پیر
یکشنبه 19 مهر 1394 11:43
غار...غار...غار... کلاغ سیاه پیر از فراز ارغوان نامم را می خواند و اینک مرگ تاریک - بی رنگ - تهی شاخه های تهی ارغوان زردی غروب را جار می زند با صدایی لرزان می گویم: چه بی وقت آمدی کلاغ کلاغ با چشمان سیاه و لوچش نگاه می کند مرا بی شفقت - شرر بار - قاطع بدون پذیرش ترحم این کلاغ چقدر عمر دارد از هابیل تا امروز تا فردا و...
-
نا متناهی
یکشنبه 19 مهر 1394 00:13
نا متناهی نا کجا آباد است هیچ جا جایی که می شود در آن گم شد جایی که به هیچ جا ختم می شود شهری با راههای مشابه بی شمار و تکراری و چراغهای خاموش موسی کاظمی
-
گفتگوی عاشق و معشوق
شنبه 18 مهر 1394 12:56
بگذار باز هم دست هایم تو را لمس کنند چرا؟ چون به لمس تو محتاجم احتیاج کوچکت را می توانی پبش هر زن ببری من حالا به لمس تو محتاجم قبل ها می گفتی همیشه همیشه همان دروغ بزرگ است حقیقت تو در چشمانم به چشمانم در باره چشمانم دروغ گفتی دروغ بخش بزرگتر حقیقت است قبل ها از عطر لیمو می گفتی بینی ام دروغ نمی گفت بوی عطر لیموی تو...
-
بی خیال این همه خط
جمعه 17 مهر 1394 00:06
بیا غرق در عشرت خویش لبریز شویم بی خیال این همه خط بیا تن گرم خویش را به آب سرد رود بسپاریم و هی بخندیم هی بخندیم هی بخندیم و دور از چشم آفتاب سایه را زیر گلبرگ باد پنهان کنیم و بوی باران را از زیر اقاقی ها پیدا کنیم بیا آواز برگ را از گوش گوش ماهی ها گوش کنیم آسمان را فراموش کنیم و در لذت بیکران التذاد کنیم بگذار...
-
بی خیال این همه خط
جمعه 17 مهر 1394 00:06
بیا غرق در عشرت خویش لبریز شویم بی خیال این همه خط بیا تن گرم خویش را به آب سرد رود بسپاریم و هی بخندیم هی بخندیم هی بخندیم و دور از چشم آفتاب سایه را زیر گلبرگ باد پنهان کنیم و بوی باران را از زیر اقاقی ها پیدا کنیم بیا آواز برگ را از گوش گوش ماهی ها گوش کنیم آسمان را فراموش کنیم و در لذت بیکران التذاد کنیم بگذار...
-
زندانی
پنجشنبه 16 مهر 1394 09:52
من به زندانم خو کرده ام و به این انتظار بی پایان و به دری که باز نمی شود و این دیوار های بلند بی انتها به این کرم ها که درون روحم پیله می تنند پیله ها پروانه می شوند و مقابل چشمم جفت گیری می کنند من خو کرده ام به این سیم های خاردار و آفتاب داغ سوزان و برق نیزه نگهبان که چشمم را می سوزاند من خو کرده ام به روحم که هر...
-
واق واق واق
چهارشنبه 15 مهر 1394 21:48
جسمم زندان است روحم زندانی من به زندان خو کرده ام این دیوار های بلند مرا نمی ترسانند جسمم به من یاد داده است هر رور سه بار برای جیره غذا واق واق کنم واق واق واق موسی کاظمی
-
خشم
چهارشنبه 15 مهر 1394 09:18
درون تاریکی شب پشت پنجره ای که نیست در برهوت جیغ زن کنار بخاری خاموش کلاف در هم پیچیده ی مو در مشت خشمی هست در سینه ی زن به رنگ ترس به رنگ آدامس بادکنکی که می خواهد منفجر کند موسی کاظمی
-
رابطه
سهشنبه 14 مهر 1394 22:39
خشمی هست! خشمی هست! ترسناک ناشکیب خفقانی در گلو بغض فرو خورده مشمئز مردی که عضو مردانه اش در خوابی عمیق از پشت خاکریز صدای اشک می شنود خشمی هست! خشمی هست! که جیغ زن آنرا فریاد می کشد می غرد خشمی هست! خشمی هست! که تیر می کشد در تیره ی پشت مرد و عصب را پر شتاب طی می کند در نخ نازکتر رابطه و هیچ کجا به هیچ ها ختم می شود...
-
شب ساجور
سهشنبه 14 مهر 1394 11:48
باد مرده ریگ روان اندوه مروه باد زرد آسمان ساجور ساقط جسد های مرده در قاب کوچک پنجره ها فریاد می کشند مرگ را فریاد مرده گوش خراش باد مرده نفس های بویناک مرده را می روبد از خیابان ها اندوه مرده خمیازه می کشد روی جنازه شهر شهر غرق در غبار زرد متورم - متعفن - متلاشی بوی مرده می وزد از پنجره ها در این شب ساجور نمی دانم...
-
اجینا
دوشنبه 13 مهر 1394 22:48
ایستاده ام بر ستیغ نیزه ی خورشید چهره به چهره ی اجینا رودخانه آن پایین سوار بر تکه ای ابر سپید و جنگل مثل یک درخت روی شانه ی آب خط سپید ابر را می کشد به خیش من آماده ام برای سقوط آزاد اجینا می گوید: نترس بپر برو همراه باد می بوسد مرا برای آخرین بار می پرم باد می برد مرا رودخانه را و جنگل را و اجینا آن بالاست تکیه به...
-
آن سوی سیم تلفن
شنبه 11 مهر 1394 22:45
باز هم زنگ تلفن باز هم خبر بد شاید خبر مرگ یک دوست یا آشنا و شاید هم یک آدم بی خواب دنبال یک آدم بی خواب دیگر تا حرف بزند فحش بدهد تا دلش سبک شود شاید کسی می خواهد خودکشی کند و این آخرین پیام اوست به یک آدم زنده ی دیگر به اولین شماره ی دم دست شاید در این نیمه شب زنی دلتنگ نوازش باشد کسی چه می داند آن سوی سیم های تلفن...
-
نقد داستان خط چهارم نوشته سعید ناظمی
شنبه 11 مهر 1394 00:21
نقد داستان خط چهارم نوشته سعید ناظمی انتشارات لمپا سال 93 تیراژ 1000 نسخه داستان بیان واقعه ای است که در آن مجموعه عناصر اساسی مانند شخصیت، زبان، فضا، لحن، ساختمان، موضوع، کشمکش، تعلیق و...حضور و نفوذ داشته باشند؛ اما داستانهای مجموعه خط چهارم فاقد این عناصر اساسی است. پرداختن به مسائل اجتماعی و فرهنگی خود بخشی از...
-
نقد داستان طوطی اثر هوشنگ گلشیری
پنجشنبه 9 مهر 1394 16:13
" هر وقت حسن آقا را می بینم می گویم چه طور شد موفق شدی" خب این حسن آقا کیست. مرد ابلهی که از عشق به طوطی ابله شده است. او کسی را می خواهد که با او حرف بزند و درد دل کند اما طوطی هایی که می خرد به جای حرف زدن غار غار می کنند. حسن آقا ایلنه شده است همه چیزهای اطرافش را به شکل طوطی می بیند. سوال این جاست که...
-
نقد داستان دسته گل آبی اثر اکتاویو پاز
پنجشنبه 9 مهر 1394 15:11
" از خواب که بیدار شدم خیس عرق بودم" این کابوس در خواب تمام نمی شود ادامه ی آن در بیداری است. تمام داستان ادامه این کابوس دربیداری است تا انتها که آن شهر متروک کابوس زده را ترک می کند. داستان در گونه ریالیسم جادویی است. عناصر واقعی با وهم و خیال و کابوس در هم می آمیزد"پروانه خاکستری بالی گیج از نور زرد...
-
نقد داستان چاق و لاغر اثر آنتوان چخوف
پنجشنبه 9 مهر 1394 14:23
یادداشتی بر داستان چاق و لاغر اثر انتوان چخوف داستان بدون هیچ درنگی یکسر ما را داخل فضای داستان می برد و با شخصییت ها آ شنا می کند..دو دوست پس از سالها بطور تصادفی یکدیگر در ابستگاه راه آهن ملاقات می کنند. ایستگاه راه آهن محل گذر است و ما گذر زمان را مشاهده می کنیم. دو دوست پس از سالها از احوال هم جویا می شوند و...
-
نقد داستان انتقام چمن اثر ریچارد براتیگان
پنجشنبه 9 مهر 1394 12:04
راوی با طنزی شیرین و گزنده تاریخ طوفانی آمریکا را روایت می کند. مادر بزرگ مثل فانوس دریایی به این تاریخ طوفانی نور می تاباند و ما از زندگی اوست که این تاریخ طوفانی را مشاهده می کنیم.مادر بزرگ شخصییت تاریخی نیست و تاریخ را به درستی به ما نشان می دهد. تاریخ یعنی مبارزه به هر قیمتی . زنی توانمند که نقش فانوس دریایی را...
-
نقد داستان ادای احترام به سانفرانسیسکو اثر ریچارد براتیگان
پنجشنبه 9 مهر 1394 10:56
داستانی طنناز با روایتی شبرین که کام را تلخ می کند. راوی داستان مردی عاشق شعر است که با مستمری سخاوتمندانه ای که پدر بزرگش از سرمایه گذاری در یک تیمارستان کرده است اموراتش می گذرد. دیگر خواندن شعر و یا گوش دادن به آن ارضایش نمی کند.تصمیم می گیرد لوله کشی خانه را با شعر عوض کند. وقتی با معضلات کم آبی مواجهه می شود می...
-
نقد داستان اوراق فروشی کلیوند اثر ریچارد براتیگان
پنجشنبه 9 مهر 1394 10:36
ما از طریق اشیا و باز شناسی واقعیت به جهان حقیقی نزدیک می شویم ؛ گر چه در وجود این جهان حقیقی هم تردید هست." تا همین چندی پیش تنها اطلاع من از اوراق فروشی کلیوند از طریق تک و توک دوستانی بود که چیزهایی از آنجا خریده بودند" از طریق پنجره است که بیمارستان دولتی سانفرانسیسکو را می بینیم ورنج بیماران را درک می...