نوشتن واکنشی است به اضطراب و ناراحتی، نگرانی و عدم اطمینان
بعضی از داستان نویسان ما گمان می کنند اگر هذیانهایشان را بدون رعایت دستور زبان فارسی به روی کاغذ بیاورند داستانی نو گرا(مدرن) نوشته اند.
ویلیام ورتن:بنویس تا دیگران لذت ببرند.
بنویس تا در افکار دیگران سهیم باشی
بنویس تا در احساسات دیگران شریک باشی
مارتا رندل: در همه چیز دقت کن.بدون دقت در اعمال و رفتار اشخاص واقعی ، زنده و غیر داستانی ، نمی توانی اشحاص واقعی، زنده و داستانی خلق کنی.
آلفرد کورن: سعی کن عادت کنی موجز بنویسی.
آن مکافری: برایم داستان بگو، سعی نکن با واژه ها یا عبارات آراسته تحت تاثیرم قرار دهی.در درجه اول داستانی برایم بگو.
کاترین برسلین : داستان خوبی بگو، و بگذار وضع شخصیتهایت به لحاظ روحی و جسمی با آنچه در ابتدای داسنان بودند فرق کند،
فیلیس ویت نی : یاد بگیرید چگونه از عامل انتظار در داستان استفاده کنید و خواننده را به داستان علاقمند و مشتاق نگه دارید.
جف گرین فیلد : صدای خاص خودت را پیدا کن. سعی نکن همینگ وی،اسکاروایلد، یا ویرجینا ولف باشی.
تام کلنسی : قبل از اینکه گفتگو های داستانت را بنویسی ، با صدای بلند تکرارشان کن. اگر به نظرت شبیه گفتگو های مردم آمد آنها را روی کاغذ بیاور.
جیمز گان : سعی کن چیزی را بگویی که دیگران از گفتنش عاجزند و بعد به مطلوب ترین شکل بگو
پاول اندرسن : قبل از اینکه چبزی بنویسی ، زیاد در باره اش فکر کن.پس از نوشتن نیز باز راجع به اش فکر کن و باز نویسی اش کن.
ایلن هوک برگ : یا راجع به آنچه خوب می دانی بنویس یا اینکه تحقیق کن تا اطلاعات زیر بنایی ات وسیع تر شود و اثرت واقعی و باور کردنی به نظر برسد.
نورمن اسپیلراد : سعی کن حرفهایت را تکرار نکنی.
کاترین بر سلین : باید حداقل ده بیست نکته ی زنده و ملموس راجع به اشخاص در ذهنت باشد تا نکته ای را در داستان راجع به آنها آشکار کنی.
جف زاسلو : نویسنده ی خوب ، شنونده ی خوبی برای داستان های مردم است.
نیکی جوویانو : هر گز از نوشتن چیزی از ترس عکس العمل مردم امتناع مکن.
هر گز نگذار دیگران عرق ریزان روحت را ببینند.