روایت

شعر و داستان های من

روایت

شعر و داستان های من

آزادی


آزادی رهایی نیست

از پله بالا رفتن است

از پلکانی که شهروند می سازد

اگر یک پله کم باشد یا خراب

بالا رفتن دشوار می شود سخت

آن وقت

به اندازه ی یک پله با هم نامهربان می شویم

به اندازه ی یک پله از هم دور می شویم

پله ی خراب را باید درست کرد

نباید دور انداخت

پله به پله باید دادخواهی کرد

پله به پله باید از خود گذشت

نباید پله ی خراب را ندید

همه ی پله ها برای بالا رفتن لازم است

آن که پشت سر توست

شریک توست 

پله ها به هم مربوطند

نباید گفت بی خیال

پشت سر ما کسی می آید

مقابل روی ما کسی می رود

پله ها را نباید شمرد

پله ها بی شمارند

پله ها به نام کسی نیست

آزادی رهایی نیست

از پله بالا رفتن است

موسی کاظمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.