روایت

شعر و داستان های من

روایت

شعر و داستان های من

آیینه


خیلی وقت است که او را ندیده ام. منظورم از خیلی وقت، خیلی وقت پیش است. خیلی وقت قبل از این ساعت و این لحظه ، نمی دانم  آن وقت، کدام وقت بود. من وقت را گم کرده ام. هر چه می گردم پیدایش نمی کنم. آب شده و فررفته در زمین ، دود شده رفته بالا ، آن بالا پر از دود است. دود ها همه سیاه نیستند. دودهای سیاه، دود های آبی ، دود های سفید. رنگین کمانی از دود آسمان را رنگا رنگ کرده است. رنگی!همه جا رنگ هست .

هرجا هست الان اینجا نیست. صدای پایش هست. چرا من گاهی فکر می کنم صدای پایش هست. من صدای پا را می شنوم ؛ از توی آیینه! من مریض نیستم ؛ باور کنید که مریض نیستم. چرا باور نمی کنید. باید باور کنید. حتما این کار را بکنید.

صدای پایش را از توی آیینه می شنوم. خودش نیست ؛ اما صدای پایش هست. توی آیبنه! صدای پا قطعا مال اوست. صدای پایش را می شنوم و می شناسم. خر که نیستم. می دانم صدای پا مال اوست. نمی توانید مرا گول بزنید. با شما هستم.

صدای پایش رنگ آیینه را عوض می کند . می فهمم. رنگ آیینه هم رنگ آیینه نیست؛ یک رنگ دیگر است. رنگی که هیچ آیینه ای به این رنگ نیست.البته قبلا آیینه رنگ دیگری داشت. مثل بقیه آیینه ها بود. راستی بقیه آیینه ها چه رنگی هستند!

موسی کاظمی

نخستین مناطق که تمدن شهری بر آنها بنا شد بین النهرین بوده است.تمدن های مهم عموما با یک نظام خشک و خشن پدید می آیند و به تدریج نرم می شوند و در مرحله ای خاص که جنبه های مفید عرف قدیم هنوز به قوت خود باقی است  و مضراتی که با از میان رفتن عرف قدیم همراه است هنوز بر اجتماع مستولی نشده این تمدن به دوره درخشان از نبوغ می رسد. از آن زمان که تاریخ نوشته شده در دست است تا کنون لااقل شش هزار سال می گذرد.

فرهنگ اروپایی و آمریکایی ما در طی قرون از راه جزیره کرت ویونان و روم و از فرهنگ خاور نزدیک گرفته شده است.

تمدن را می توان به شکلی کلی آن عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر شود و جریان پیدا کند. 

در تمدن چهار رکن و عنصر اساسی می توان تشخیص داد

1 - پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی

2 - سازمان سیاسی

3 - سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر

4 - ظهور تمدن هنگامی امکان پذیر است که هرج و مرج و نا امنی پایان پذیرفته باشد.

موسی کاظمی

نخستین مناطق که تمدن شهری بر آنها بنا شد بین النهرین بوده است.تمدن های مهم عموما با یک نظام خشک و خشن پدید می آیند و به تدریج نرم می شوند و در مرحله ای خاص که جنبه های مفید عرف قدیم هنوز به قوت خود باقی است  و مضراتی که با از میان رفتن عرف قدیم همراه است هنوز بر اجتماع مستولی نشده این تمدن به دوره درخشان از نبوغ می رسد. از آن زمان که تاریخ نوشته شده در دست است تا کنون لااقل شش هزار سال می گذرد.

فرهنگ اروپایی و آمریکایی ما در طی قرون از راه جزیره کرت ویونان و روم و از فرهنگ خاور نزدیک گرفته شده است.

تمدن را می توان به شکلی کلی آن عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر شود و جریان پیدا کند. 

در تمدن چهار رکن و عنصر اساسی می توان تشخیص داد

1 - پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی

2 - سازمان سیاسی

3 - سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر

4 - ظهور تمدن هنگامی امکان پذیر است که هرج و مرج و نا امنی پایان پذیرفته باشد.

موسی کاظمی

سوگ سیاوش

شب سیاه

شب سیاه عزا

پرچم های سیاه

صدای سنج

آوای طبل

بوی آتش و دود

بوی عرق تن اسب

اسبی که چون باد

می تازد

خیز بر می دارد

از میان آتش و دود

زنی در اندرون

ضجه می زند

بر گناه خویش

در شب سیاه عزا

موسی کاظمی

دریا

"دریا"

و خداوند خدا گفت: اول آب بود و همه چیز را از آب آفریدم.

نخسنین حیات از آب فرا آمد و نخستین مرگ در آب فرو شد؛ از همانجا که نخستین حیات آمد ؛ نخستبن مرگ آغاز شد. این راز آب است. تولد و مرگ. این بیکران راز آمیز! و چنین شد که دریا در ناخود آگاه جمعی ما طوفان شد و حیات را بلعید و مرگ را بر بلندی تف کرد و حیاتی دیگر پدید آمد. در این آبی بیکران حیاتی دیگر از گل در آمد.

آنگاه که خشم خداوند خدا فرو نشست؛ بی زمانی به دریا ودیعه شد تا آنگاه دیگر ، که خداوند خدا بر انسان خشم گیرد؛ دریا ها از هم گشوده گردد و موجهای کوه پیکر بر شانه های انسان ستیزه جو سوار گردد و بلعیده شود انسان!

ایهب به دنبال وال سفید به اعماق رفت تا جاودانه گردد. آنجا که زیبایی محض بود؛ زیبایی بدون توصیف: وصف ناپذیر! آنجا که فواره های دود از منخرین آب بیرون می جهد. آنجا نخستین آفرینش است.

موسی کاظمی