ساعت ها صامت
عقربه ها ساکن
زمان مدفون
در گور خویش
پس شیشه ی ضخیم غبار آلود
من چشم به در
می دانم که نمی آیی
ایستگاه های متروک را
پرسه پرسه می روم
به انتظار قطاری که نمی آید
و در اسکله های خالی
منتظر سوت کشتی های فرسوده ای می مانم
که هیچ گاه
خط ممتد آبی را
در آبی دریا
تکرار نخواهند کرد
موسی کاظمی